تاثیر قصه در معرفی کسب و کار
آخرین بروزرسانی: 1401/03/28تأثیر قصه بر ذهن آدمها، تأثیری عمیق و درازمدت است. قصههای زیادی از کودکی به یادمان مانده و ویژگی اغلبشان مضمون ساده و پیام غیرمستقیم آنهاست.
اگر همه قصه های ماندگار را بررسی کنیم به این نکته پی میبریم که همهشان به دلایل مختلف جذابند. شاید نتوان جذابیت را در یک جمله تعریف کرد. جذابیت هر قصه ممکن است با قصه دیگر تفاوت داشته باشد. اما همه آنها میتوانند مخاطب را جذب کنند و باعث شوند تا آخر پای قصه بماند. قصه خوبی که بتواند روی مخاطبانش اثر بگذارد و همدلی آنها را برانگیزد، این قدرت را دارد که برند و کسبوکار شما را هم در ذهنها ثبت کند.
مخاطبان قصه شما چه کسانی هستند؟
همانطور که قصهها ردهبندی سنی دارند و هر کدام برای سن خاصی مناسباند و مخاطب خاص خودشان را دارند، قصهای که شما برای کسبوکارتان میسازید هم باید مناسب با مخاطبانتان باشند. در صورتی که مخاطبانتان را شناسایی کرده باشید، ساختن یک قصه مناسب برای آنها هم کار سختی نیست. میتوانید سلیقهشان را بررسی کنید. به این فکر کنید که با توجه به ویژگیهایی که دارند، چه قصهای بهنظرشان جذابتر است.
ممکن است با توجه به ویژگیهای کسبوکارتان، مخاطبانی داشته باشید که اهل کتاب و مطالعه زیاد باشند. در اینصورت باید به جزئیات قصه و شیوه روایت آن، بیشتر توجه کنید، چون این دسته از مخاطبان نگاه ریزبینی دارند و بر جنبههای مختلف قصه بیشتر دقت میکنند.
ویژگیهای یک قصه اثرگذار
شاید بعد از این توضیحات برایتان سؤال پیش آمده که این قصه چیست؟ از کجا میآید؟ در آن باید به چه چیزهایی پرداخت؟ آیا برای مخاطبان دانستن تمام جزئیات کسبوکارتان جالب است؟ این قصهی جذاب را باید چطور ساخت؟ قصهی کسبوکار شما برآمده از تجربههایی است که تابهحال بهدست آوردهاید. اما باید بدانید کجای تجربههایتان قابلیت تبدیل شدن به قصه را دارد، چه بخشهایی از آن میتواند احساسات مخاطب را بیشتر درگیر کند، چه قسمتهایی را باید با عمق بیشتری شرح دهید و از کدام بخشها باید رد شوید. آدمها در طول عمرشان قصههای زیادی میشنوند. گاهی آن را از زبان دیگران شنیدهاند، در ستون یک مجله خواندهاند، در یک کتاب یا وبلاگ و شبکههای اجتماعی دنبالش کردهاند و ... اما فقط چند تایی از همه این قصهها در ذهن میماند و میتوانیم حتی برای دیگران هم دوباره تعریفش کنیم.
قصه چطور بر مخاطب اثر میگذارد؟
قصه میتواند تصمیمی که مدتها در ذهن افراد نادیده گرفته شده را پررنگ کند و مراحل عملی کردن تصمیمشان را کوتاه و سریع کند. پس باید توجه کنید که قصه شما میتواند چنین قدرتی داشته باشد و با تأثیرگذاری بر مخاطب بخشی از اهدافی را پوشش دهد که بین شما و مخاطبانتان مشترک است. مثلاً شما محصولی تولید کردهاید که نیاز آنهاست. قصه میتواند پل بین محصول و مشتری را ایجاد کرده و همزمان باعث فروش برای شما و برطرف شدن نیاز مخاطبان شود. علاوه بر این هر قصه باید بهطور کلی چند ویژگی داشته باشد.
مهمترین ویژگی هر قصه انتقال پیام است. باید بتوانید حرفی که قصد دارید به مخاطل منتقل کنید را بدون کمترین پیچیدگی در قالب قصه بیان کنید. اما در حین انتقال پیام باید حواستان به جذابیت قصه هم باشد و قبل از اینکه مخاطبان از قصه لذت ببرند، خودتان هم باید از روایتی که تعریف میکنید، خوشتان بیاید. این یک قاعده اساسی است که قصهگوی هر قصه، اولین کسی است که جذب قصه شود؛ قصهای که خودش تعریف میکند. فکر کنید قرار باشد این قصه را بارها و بارها تعریف کنید. اگر از آن لذت نبرید، تعریف کردنش برایتان سخت میشود و بعد از مدتی به این فکر میکنید که چطور دیگران از آن لذت میبرند؟ و چطور برای بقیه جذاب است؟ ویژگی دیگر هر قصه این است که به واقعیتهای زندگی و تجربههای ملموس آدمها گره خورده باشد. میتونیم در قصهها به چند موضوع کلی بپردازیم. مثلاً از روزهایی بگوییم که پس از یک دوره تلاش سخت بالاخره به هدفی که میخواستیم، رسیدیم یا از شکستی بنویسیم که راه را برای موفقیتمان باز کرد یا از آدمها و اتفاقاتی بگوییم که به ذهنمان تلنگر زدند و باعث شدند مسیرمان را پیدا کنیم و به هدفمان برسیم.
قصهگوی خوب چه کسی است؟
هر قصه مثل یک مثلث از سه قاعده تشکیل شده. یک قاعده آن داستان است، قاعده بعدی کسی است که قصه را میشنود و قاعدهی سوم قصهگوست. اهمیت شما بهعنوان یک قصهگو چه وقتی یک شخص هستید و چه وقتی از زبان یک برند قصه تعریف میکنید، کمتر از خود قصه نیست. قصهگوها آدمهایی کنجکاو و جستجوگرند و همیشه حواسشان هست که چطور هر چیزی را به قصه تبدیل کنند. شاید اگر یک خودکار جلویشان بگذارید، بتوانند از دل آن هم یک قصه بیرون بکشند. قصهگویی یک مهارت است. شما هم میتوانید قصهگوی خوبی باشید. فقط باید بیشتر از همیشه به جزئیات توجه کنید و قدرت تشخیص یک روایت داستانی را از یک روایت معمولی به دست بیاورید. از خلاقیتتان استفاده کنید. مسیر تازهای را برای روایت کردن یک داستان ساده پیدا کنید.
یادتان باشد که هر آدمی میتواند قصهگو باشد، فقط باید بتواند تجربههایش را به روایتی جذاب و اثرگذار تبدیل کند. هر چقدر بیشتر این مهارت را تمرین کنید، قصهگوی بهتری میشوید و کمکم متوجه میشوید که چقدر قصهگو بودن لذتبخش است. این نشانه به شما میگوید که وقتش رسیده قصهتان را با دیگران در میان بگذارید و آنها را هم در داستان جذابی که از کسبوکارتان ساختهاید، سهیم کنید.
ادمین پشتیبانی
پشتیبان سایت
دیدگاه کاربران
ورود به سیستم جهت ثبت نظر